حرف های دل یک جوان ایرانی

هیچ وقت حسرت نداشته های خود را نخورید بلکه به داشته های خود افتخار کنید.

حرف های دل یک جوان ایرانی

هیچ وقت حسرت نداشته های خود را نخورید بلکه به داشته های خود افتخار کنید.

غمی غمناک

شب سردی است، و من افسرده.

راه دوری است، و پایی خسته.

تیرگی هست و چراغی مرده.

 

می کنم، تنها، از جاده عبور:

دور ماندند زمن آدم ها.

سایه ای از سر دیوار گذشت،

غمی افزود مرا بر غم ها.

 

فکر تاریکی و این ویرانی

بی خبر آمد تا با دل من

قصه ها ساز کند پنهانی.

 

نیست رنگی که بگوید با من

اندکی صبر، سحر نزدیک است.

هر دم این بانگ برآرم از دل:

وای، این شب چقدر تاریک است!

 

خنده ای کو که به دل انگیزم؟

قطره ای کو که به دریا ریزم؟

صخره ای کو که بدان آویزم؟

 

مثل این است که شب نمناک است.

دیگران را هم غم هست به دل،

غم من، لیک، غمی غمناک است.

این شعر رو تقدیم می کنم به هر کی که دلش مثل من شکسته.

نظرات 1 + ارسال نظر
زهرا یکشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:14 ق.ظ http://bibliographer.blogfa.com

دل من هم گرفته بود
ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد